روز کتاب و کتابگردی...باشد که فهم و شعورمان بالا رود..چندروز پیش درخانه نشسته بودم بی جهت کسی یک پاراگراف به مادر سادات پاکدامن مظلوم من فحش دادن واقعا حدود پانزده خط فحش...فقط یکی از اونارو تو پیجش نوشتم که تلخی فحش مادر را احساس کند...بازیگرم...ولی هنوز سیب زمینی نشدم که بخاطر حرفه ام بی غیرت وبی رگ بشم...اگه دم دستم بود میکشتمش...هنوز خون بختیاری تو رگامه واجازه نمیدم هیچکس به مادرم که عزیزترین آدم زندگیمه اینطور بی جهت اهانت کنه...درمقابل خیلی چیزا..واقعا خیلی حرفا سکوت کردم...اما این یکی تو کتم نمیره...هرچقدرم که دوس دارن اسکرین شات بگیرن.اگر کسی حق رو به من نده آدم بی معرفت و محافظه کاریه ونظر اینطور آدما برام مهم نیس..کتاب بخونیم..شاید شاید کمی زندگیا و اخلاقامون بهتربشه...یاعلی
تبلیغات